نقاشیها و بازسازیهایی که شده است، ترکهای روی دیوارها را که نشاندهنده قدمت آن است، پوشانده، اما عبارت «تأسیس سال۱۳۵۸» روی تابلو مدرسه، ذهن را به سالهایی میبرد که بسیاری از خیابانهای محله آزادشهر خاکی بود و اهالی از آن بهعنوان بیابان یاد میکنند.
آن موقع که دبستان بدر تأسیس شد، در هر خیابان محله آزادشهر فقط تکوتوک خانهای ساخته شده بود و ساکنانی داشت، اما اکنون در هر خیابان، ساختمانهای متعدد چندواحدی وجود دارد. سراغ قدیمیها و محصلان این مدرسه را که میگیریم، میرسیم به افرادی که پشت میز و نیمکتهای این مدرسه درس خواندهاند و اکنون، دکتر، مهندس، گلفروش و... هستند؛ حتی بعضیهایشان همچنان در این محل سکونت دارند.
هیچکدام از اولیای مدرسه نمیدانند چرا اسم این مدرسه را بدر گذاشتهاند. اطلاعاتی هم از معلمان و شاگردان سالهای اولیه تأسیس مدرسه ندارند، اما راهی خیابانهای اطراف مدرسه که میشویم، به افرادی میرسیم که خودشان یا فرزندانشان اینجا درس خواندهاند. مختار توکلیپور یکی از این افراد است.
سه فرزند پسر او در این مدرسه درس خواندهاند و اکنون هیچکدام در مشهد نیستند، اما آقا مختار از مدرسه بدری که سالهای۶۰ فرزندانش در آن درس خواندهاند، خیلی راضی است. او میگوید: آن زمان همه همسایهها یکدیگر را میشناختیم. بچههایمان هم در مدرسه یکدیگر را میشناختند و جو صمیمی و خوبی داشتند.
قدیمیهای مدرسه که از محصلان دهه۶۰ هستند، یاد ناظمی میکنند که به قول خودشان شلنگبهدست بوده و بچهها را با آن میزده است. این موضوع را چند تا از دانشآموزان قدیمی تأیید میکنند. ازجمله این دانشآموزان برادران ثبوتی هستند. هردو اینها در مدرسه بدر درس خواندهاند و اکنون در خیابان جلالآل احمد گلفروشی دارند.
مهدی ثبوتی با خنده میگوید: الان که خوب است و با بچهها مدارا میکنند. ما تا دلتان بخواهد شلنگ خوردهایم. علی یادتیلهبازیهایش در حیاط مدرسه میکند و میگوید: فوتبال هم زیاد بازی میکردیم. او که هنوز هم بعضی از همکلاسیهای دوران دبستان را میبیند، میگوید: برادران رمضانی دندانپزشک هستند. بعضیها مسیرشان را گم کردهاند و در بیراهه هستند. بعضیها هم بسازبفروش، ورزشکار، راننده اسنپ و... شدهاند.
از معلمهای قدیم مدرسه جز نامهایی که بعضی دانشآموزان در خاطر دارند، اطلاع دیگری پیدا نکردهایم. حتی بعضیها اسم معلمها را در خاطر ندارند، اما تأثیری که هرکدام گذاشته و خاطراتی که از آنها به جا مانده، چنان ماندگار است که خاطرهای برای نسلهای جدید است.
فرهادی صحبتهایش را اینطور ادامه میدهد: معمولا خیران برای مدرسههای روستایی و پایینشهر هزینه میکنند؛ برای همین مدرسه ما از کمکهای خیران بینصیب مانده است. هر وقت هم درباره بودجه بازسازی با آموزشوپرورش صحبت میکنیم، میگویند مدرسه خیلی قدیمی است و باید خراب شود، ولی تاکنون نه تخریب شده و نه بودجهای برای ترمیمش دادهاند.
به گفته او از محل کمکهای خانوادهها، هرازچندگاهی بازسازیهایی در مدرسه انجام شده است. بعد هم به سرامیکها و دیوارپوشها اشاره میکند و میگوید: اینها همه طی سالهای مختلف بازسازی شده است، اما سال دقیق هیچکدام را در خاطر ندارم.
فرهادی به افزایش جمعیت محدوده آزادشهر اشاره میکند و میگوید: سال۶۹ من در مشهد سرباز بودم. آن زمان بسیاری از این محدوده بیابانی بود. در هر کوچه حداکثر بیستخانواده ساکن بودند، ولی اکنون میبینید که در هر ساختمان چندین خانواده زندگی میکنند؛ این درحالی است که هیچ مدرسه دولتی اضافه نشده است و هرسال با کمبود بیشتر فضا و امکانات آموزشی مواجه هستیم.
زهرا سهرابی، معلم بهداشت مدرسه بدر است. او از سال ۹۵ وارد این مدرسه شده و چنین تعریف میکند: اینطور که من شنیدهام از حدود سال۹۱ یک کلاس به کلاسهای مدرسه اضافه کردهاند که همان کلاس انتهای راهروست. تا قبل از آن دبستان تا کلاس پنجم داشته است، اما بعدش که پایه ششم اضافه میشود، بهناچار این کلاس را اضافه کردهاند.
به گفته او حدود سال۹۳ مدرسه به سیستم هوشمند تجهیز شده است. نیمکتها هم در همین دهه اخیر تغییر کرده است و بهجای نیمکتهای فلزی سهنفره، نیمکتهای چوبی یکنفره گذاشتهاند.
او ادامه میدهد: این مدرسه در اوایل تأسیس یک نوبت دخترانه و یک شیفت پسرانه بوده است، اما حدود شانزدهسال پیش مدرسه عفاف و شهیدغلامی را که آن هم یک شیفت دخترانه و یک شیفت پسرانه بود، کامل دخترانه کردند و دبستان بدر کامل پسرانه شد. درواقع دانشآموزان دختر و پسر هر مدرسه به مدرسه دیگر منتقل شدند تا هر مدرسه بهطور کامل دخترانه یا پسرانه باشد.
سیدجلال حسینی نیز که از ساکنان فعلی محله جلال آل احمد است، در این مدرسه درس خوانده است. او متولد۷۰ است و تعریف میکند: کل پنج سال ابتدایی را در این مدرسه بودم. معلمهای خوبی هم داشتیم. خدا رحمتش کند؛ آقای زحمتکش، معلم کلاس سوم و چهارم من بود. خیلی دلسوزی میکرد برایمان و باعث شد درسم را جدیتر بگیرم.
آقا جلال لذت اردوهای مدرسه هم در خاطرش مانده است و میگوید: یادم است برای اردو ما را به پارک وکیلآباد برده بودند. یک بار هم به سد طرق رفتیم. خیلی خوش میگذشت. به گفته او آن زمان خیابان مدرسه، خاکی و بنبست بوده است و دانشآموزان بدون استرس عبور ماشین، مقابل مدرسه بازی میکردند و به قول خودش از سروکول هم بالا میرفتند.
دبستان بدر مساحتی حدود هزارمترمربع دارد و در حال حاضر در دو نوبت صبح و عصر پسرانه است. هر نوبت هم حدود دویستدانشآموز دارد. مریم جمالزاده، مدیر فعلی این مدرسه، چون بهتازگی مدیریت مدرسه را برعهده گرفته است، اطلاعی از گذشته آن ندارد و ما را به علی فرهادی، معاون آموزشی مدرسه، معرفی میکند.
فرهادی از سال۹۱ در این مدرسه حضور دارد و قدیمیترین عضو فعلی آن به شمار میرود. او میگوید: آن زمان من بهعنوان مدیر وارد مدرسه شدم و یکماه مانده به شروع سال تحصیلی، اینجا پر از میلگرد و مصالح بود.
گویا آن زمان توافقاتی بین آموزشوپرورش و شهرداری انجام شده و قرار بوده است مدرسه عقبنشینی کند. زمانیکه فرهادی به این مدرسه وارد میشود، دیوار آن را که در سمت حاشیه بولوار جلال آلاحمد کنونی قرار دارد، خراب کرده بودند. سرویسهای بهداشتی هم در این سمت بوده است که آنها را هم خراب کرده بودند.
فرهادی ادامه میدهد: قرار بود مدرسه عقبنشینی کند و شهرداری مجدد سرویسهای بهداشتی را در سمت دیگر حیاط مدرسه بسازد، اما آن موقع به قولهایی که داده بودند، عمل نکردند و چندماه طول کشید تا سرویسهای بهداشتی جدید احداث شد. بعد هم که ساختند، سرسری و برای رفع تکلیف کار کردند و هنوز که هنوز است، مشکل دارد.
همینطور که در مدرسه دور میزنیم، چشممان به کتابخانه کوچکی میافتد که سهرابی دربارهاش چنین میگوید: اینجا زیر پله مدرسه است و در گذشته، فایلها و کمدهای فلزی مدرسه را در آن گذاشته بودند، اما سال۱۴۰۰ یکی از معلمان به نام فهیمه بهمنی به یادبود مادرش، هزینه یکی از مراسم ترحیم را صرف ساخت و سروساماندادن اینجا کرد و از آن زمان اینجا کتابخانه مدرسه شده است. بچهها از آن کتاب کلی میبرند و همه مسئولیتهایش با خودشان است.
* این گزارش پنجشنبه ۱۲ بهمنماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۳۸ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.